loading...

مژده باقری بازیگری و کارگردانی سینما

بازدید : 431
چهارشنبه 6 آبان 1399 زمان : 11:37

اولین بارم بود که دلم برای یکی آنجور تالاپ و تولوپ میکرد،
اولین بارم بود که با دیدنش دلم ضعف میرفت و دنبال تکیه گاه میگشتم که مبادا غش کنم،
اولین بارم بود که حتی توی خیابان هم نامش را میشنیدم یک جوری میشدم،
اولین بارم بود...
چه میدانستم نباید حسم را به راحتی بگویم،
چه میدانستم به وقت دیدنش نباید آنطور دست و پایم را گم کنم،
چه میدانستم باید توی دلم قربان صدقه اش بروم و توی ظاهر تظاهر کنم که اصلا هیچ علاقه‌‌‌ای این وسط نیست به خصوص از طرف من...
با دیدنش دلم یک جوری میشد و لپ‌های گل انداخته ام همیشه به خنده اش می‌انداخت
بی پروا گفته بودم که نامش مقدس ترین نام است و چشمانش،
همه زیبایی‌ها را به زانو در می‌آورد...
من اشتباه نکردم،من تقصیر کار نبودم...
فقط او اولین نفرِ من بود،
گرچه بگویم آخرین نفر بهتر است...


❤️❤️❤️

روستا و هویت روستایی
بازدید : 242
سه شنبه 5 آبان 1399 زمان : 4:37

سرش را روی شانه ام می‌گذارد و می‌گوید:
احساساتی در این جهان هست که بعضی‌ها تجربه اش میکنند و بعضی دیگر نه، بعضی‌ها با آدم‌های اطرافشان تجربه می‌کنند و بعضی با آدم‌های دوردست، بعضی‌ها با آدم‌های ممکن که آخرش به هم رسیدن است و وصال و بعضی‌ها با آدم‌های ناممکن...
و شاید برای عده‌‌‌ای تجربه کردنش دلچسب باشد حتی در شرایط سخت!
و برای عده‌‌‌ای دیگر نه...
میپرسد: تا حالا یک جایی از زندگی ات مجبور به خداحافظی شدی؟
از کسی که خیلی دوستش داری ...
یک خداحافظی در ظاهر بی رحمانه، اما
پر سوز و گداز؟ اما جان فرسا..؟
تا حالا به خودت قول دادی یادش را برای همیشه ببوسی و کنار بگذاری؟ به خودت قول دادی که فراموشکار و بی اعتنا شوی به خواهش‌های دلت و به هر حس
عاشقانه‌‌‌ای که در این دنیا رد و بدل میشود؟ اما باز با کوچکترین بهانه‌‌‌ای دست و دلت لرزیده، قول و قرارهایت یادت رفته و قلبت تندتر تپیده؟ خاطره‌ها در سرت چرخیده، دلتنگی به سمتت هجوم آورده، بغض تسخیرت کرده، دیوار محکمی‌که دور خودت کشیدی فرو ریخته و یکدفعه با تمام وجود همانی را خواستی، که خواستنش را برای خودت ممنوع کرده بودی؟
یا هر وقت از فراق، دوری و نرسیدن شنیدی به فکر فرو رفتی و راه نفست بند آمده؟
شاید اگر کسی آن احساس‌ها را تجربه نکرده باشد این کلمه‌ها برایش معمولی یا کم ارزش به نظر بیایند اما آنکس که تجربه کرده میداند که این کلمه‌ها این حس و حال‌ها چقدر احترام دارند و نمی‌شود انکارش کرد...

هر دو، به دوردست خیره مانده ایم...
دارم به این فکر میکنم که دانستن، چه موهبت بزرگی است!
اینکه وقتی کسی از عشقش برایت تعریف میکند و از تلخی‌ها و شیرینی‌هایش
می‌گوید، تو میفهمی‌یعنی چه!
اینکه وقتی یک نفر با شنیدن یک اسم چشمهایش برق میزند یا اشکش جاری میشود، روی لب‌هایش لبخند می‌نشیند یا سکوت، و تو میفهمی‌یعنی چه،

و آدمی‌که خودش تا مغز استخوانش این تلخی‌ها و شیرینی‌ها را چشیده خوب
می‌داند وقتی میگویند عشق...
این عشق و عاشقی چه داستان‌ها دارد!

سرم را به سرش تکیه میدهم
به سلامتیِ غم قشنگِ دنیا
به سلامتیِ عشق.‌..

اعلام اسامی برگزیدگان مسابقه حافظ شناسی
برچسب ها به سلامتیِ ,
بازدید : 356
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 22:39

دلم تنگ شده است...
برای صدایش
برای
مراقب خودت باش گفتنش
برای
وقت‌هایی که ...
اسمش را صدا می‌زدم ...
و جان دلم گفتن‌هایش ...
به من جان می‌داد...
دلم تنگ شده است
برای چشمهایش
برای وقت‌هایی که آنقدر ...
محو چشمانش میشدم که ...
حواسم از اطراف...
و تمام دنیا پرت می‌شد...
دلم تنگ شده است
برای دستهایش
برای آن دست‌هایی که ...
هیچوقت رازش را نفهمیدم
که گرفتنش در چله زمستان ...
به تمام وجودت گرما می‌داد...
دلم برای تمام وجودش لک زده است...
دلتنگی کشیده‌‌‌ای بفهمی‌...
من چه می‌گویم؟ !

هوش تجاری چیست؟ BI چیست؟
بازدید : 248
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 22:39

نمیشه گفت چون از وقتش گذشته دیگه دوستش ندارم..
دیگه عاشقش نیستم
دیگه بهش فکر نمیکنم!
آدم وقتی چیزی رو دوست داره،
وقتی عاشقشه
ممکن نیست ازش دست بکشه..
حتی اگه دیر باشه
حتی اگه دور باشه!
فرقی نمیکنه آدم باشه،
دوچرخه باشه،ماشین باشه یا حتی یه کفش!
شاید دیگه سن و سالت بهش نخوره شاید برات اندازه نباشه
ولی ته قلبت هنوزم یه جایی واسه اون داری که هنوز خالیه
چون با هیچی غیر از اون پر نمیشه
هنوز وقتی بهش فکر میکنی دوست داری
اونو داشته باشی
هر چقدر هم با خودت کلنجار بری فایده نداره
چون دوستش داری
چون عاشقشی

دلم تنگ شده ❤
برچسب ها
بازدید : 237
يکشنبه 3 آبان 1399 زمان : 22:39

روزهایی میرسند
که موهایت سراغ انگشتهایم را میگیرند
و جیب‌هایت به جستجوی دستهایم تمام خیابان‌ها را پرسه میزنند …
چشم‌هایت همه جا دنبالم میگردند
و لب‌هایت به اشتباه به صورت آدم‌های غریبه لبخند میزنند و نامم را صدا می‌کنند …
روزهایی میرسند
که مغزت از تکرار خاطره‌هایم درد میگیرد
و قلبت مدام از تو میپرسد چرا…؟
باور کن
روزهایی میرسند
که آدم‌ها باید به خودشان جواب پس بدهند!

دلم تنگ شده ❤
برچسب ها روزهایی می رسند ,
بازدید : 197
پنجشنبه 30 مهر 1399 زمان : 10:37

✨فریبِ دروغ‌هایِ شیرینش را نخور بانو ...
بگذار خیالت را راحت کنم ؛
او هیچ گاه تو را به اندازه‌ی کسی که عشق را به او یاد داده ، دوست نخواهد داشت ...
مردهایِ از نفس افتاده ، گزینه‌های مناسبی نیستند ... آنهایی که نفس‌هایشان را برایِ زنی دیگر تمام کرده اند، شک نکن حسرتِ داشتنِ دوباره‌ی همان زن ، تا آخرین نفس ، دست از سرشان بر نخواهد داشت ...
مردها در بدترین حالتِ ممکن هم محال است کسی را بیشتر از عشقِ اولشان دوست داشته باشند ... حتی اگر پسشان زده باشد، حتی اگر همه چیز ،تمام شده به نظر بیاید ...
مردها انکار می‌کنند اما فراموش نه !
باور کن هنوز عشق و امیدشان همان زن است ...
تو برای خودت ارزش قائل باش و بازیچه‌ی تنهاییِ هیچ مردی نباش ...
لیاقتِ نجابتِ تو ، خیلی بیشتر از این‌هاست ...
رهایش کن ...
بگذار میانِ تظاهرهایش دست و پا بزند !
بگذار یاد بگیرد برایِ خواسته‌هایش بجنگد ...
بگذار یاد بگیرد ؛ برایِ پرت کردنِ حواسش، باورها واحساسِ دیگری را به بازی نگیرد ...
این مرد‌ها، نمی‌فهمند ...
من و تو باید حواسمان باشد ..
من تو باید یادشان بدهیم ..
من و تو باید مراقب باشیم !

دیدار نامحسوس و غیرمنتظره
بازدید : 366
پنجشنبه 30 مهر 1399 زمان : 10:37

رابطه داشتن با آدم‌ها و حفظِ این ارتباط ،سخت ترین کارِ دنیاست !
وقتی آنها به تو نیاز دارند، تو حوصله‌ی هیچ کس را نداری ،
و زمانی که تو نیاز به آنها داری، تازه می‌فهمی‌که هیچ کس را نداری !
می‌فهمی‌چقدر تنهایی ،
و چقدر نیاز داری با کسی حرف بزنی ،
و چقدر دردناک است اگر سراغشان بروی و حوصله ات را نداشته باشند ...
قصه این است که همه‌ی ما به هم محتاجیم
اما در زمان‌هایی که نباید !
و آخرش یکی از همین روزها روی شانه‌هایی که نداریم ، به اندازه‌ی یک عمر ، اشک می‌ریزیم و تویِ آغوشی که نیست ، می‌میریم ...

دیدار نامحسوس و غیرمنتظره
بازدید : 446
پنجشنبه 30 مهر 1399 زمان : 10:37

قشنگ‌ترین آدمای دنیا نه چشم رنگیان نه چشم درشتا، نه اونا که چال رو لپشونه، نه اونا که پوستشون صافه، نه اونا که قدشون بلنده و...
اینا هیچکدوم قشنگرین‌ها نیستن، قشنگترین‌ها، مهربون‌ترین‌هان...
اونایی که بلدن بین غرور و عشق،
دستشونو سمت عشق دراز کنن...
اونایی که میدونن چجوری قلبتو مال خودشون کنن، اونایی که زبونشون به عشق میچرخه، اونا که عزیز بودن آدم‌های دور و برشونو بهشون متذکر میشن، باعث حال خوب دنیا میشن، قشنگ‌ترین‌ها، خوش اخلاق‌ترین‌ها و مهربون‌ترینان... نسبت قشنگی آدم‌ها رابطه مستقیم داره با زلالی قلبشون،
اونایی که حتی اگه قلبت آهنی باشه،
حتما آهن ربا میشن...
اونا که اگر دوستت دارن، توی نشر عشق و مهربونی خساست خرج نمیدن و بهت یادآوری میکنن عزیز بودنتو...
قشنگ‌ترین‌ها، جنس قلبشون همیشه مخملیه...

به هم محتاجیم ❤
بازدید : 217
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 8:39

بعدا ؟!
بعدا وجود نداره،
بعدا چای سرد میشه
بعدا آدم پیر میشه،
بعدا زندگی تموم میشه...
و آدم حسرت اینو میخوره که کاری و
که قبلأ میتونست بکنه رو انجام نداده..
پس خیابان را با عشق قدم بزنید،
و در کنار عزیزان باعشق زندگی کنید
شما هرگز به سن و سالِ الانتان برنمی‌گردید

هفته ی پر از گذشته
برچسب ها
بازدید : 257
دوشنبه 27 مهر 1399 زمان : 8:39

عزیزِ جان؛
حالا من به روی خودم نمیاورم،فکر نکنید یاد شما در فکر ما
و عشقتان در قلبمان کمرنگ شده‌ها،نه...
فقط یک وقتهایی آدم نیاز دارد دوست داشتنش را نگوید و فقط دوستت دارم بشنود...
گوش‌هایش نیاز دارند دوستت دارم بشنوند،
قلبش نیاز دارد با شنیدن آن دوستت دارم تند بزند،
گونه‌هایش نیاز دارد با تند زدن قلبش گل بیندازند،
لب‌هایش نیاز دارند از گل انداختن گونه‌هایش کش بیاید و بشود شبیه یک لبخند کمرنگ...
عزیزِ من،من به روی خودم نمی‌آورم که این گوش‌ها و قلب و گونه و لبها چه چیز‌هایی نیاز دارند،
ولی لطفا کمی‌به فکرشان باشید،
به فکرم باشید...

هفته ی پر از گذشته

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی